شبکههای اجتماعی بازتاب فرهنگ جامعه هستند و چیزی جدا از آن نیستند که با اعمال فیلترینگ بتوانیم این معضل فرهنگی را برطرف کنیم. لذا بهجای مواجهه بالادستی با شبکههای اجتماعی، جامعه باید اصلاح شود. چرا که ابزار، ماهیتی بلاشرط دارند و این نحوة استفاده کاربران است که منجر به آثار مثبت و منفی میشود. اینترنت نیز یک ابزار است و مثل چاقو قابلیت استفادة دوگانه دارد و نحوة استفاده کاربر است که آسیبها و فرصتها را میسازد.
پاسخ: شبکههای اجتماعی هم بازتابدهنده فرهنگ جامعه هستند و هم در جهتدهی به سبک زندگی و فرهنگ عمومی، نقش بسیار مؤثری دارند. نمیتوان به بهانه یکی، از دیگری غفلت کرد. برفرض که انتشار فساد در شبکههای اجتماعی خارجی، بازتاب درستی از فرهنگ جامعه باشد- درحالیکه انعکاس فرهنگ جامعه در شبکههای اجتماعی با روند مهندسی ارتباطات واطلاعات مدیر شبکه، یک انعکاس ناقص و در موارد زیادی، غیرواقعی و مغالطهآمیز است- آیا نباید نسبت به اصلاح رسانه و شبکههای اجتماعی که نقش مربی و تربیتکننده را دارند حساس بود؟! آیا تربیت و اصلاح مربی مقدم بر اصلاح متربی نیست؟! نکته بعد اینکه مقایسه ابزار جدید ارتباطی در بستر اینترنت در قرن بیستویکم با ابزار بسیطی مانند چاقو که به ماقبل تاریخ برمیگردد بسیار غلط و نارواست. مسأله، مسأله مدیریت بیگانگان بر حریم امنیت فکری، فرهنگی و سیاسی جامعه است. مسأله، مسأله جهانیسازی آمریکایی و سود حداکثری بنگاههای اقتصادی نظام سلطه است. هدف، جهتدهی فرهنگ جوامع بهسوی فرهنگ لیبرالیسم و زیرپاگذاشتن حکم خدا است. برقراری ارتباطات آزاد و بدون ضابطه، درکنار نفوذ امنیتی و اتلاف گسترده وقتِ نیروی کار کشورها و کنترل و هدایت ذهن مردم و جوانان در روند جنگ شناختی ، همه از آسیبهای اجتناب ناپذیر لایه مدیریت در شبکههای اجتماعی خارجی است که این ابزارها را از بلاشرط بودن خارج کرده است. اگر میتوانیم محاسن فضای مجازی را از مفاسدش جدا کنیم و آسیبها را از بین ببریم، چرا این کار را نکنیم؟ باید توجه داشته باشیم که نباید صرفاً مصرفکننده باشیم؛ بلکه میتوانیم تولیدکننده باشیم و این فضا را بهنفع ارزشها و هویت ملی مصادره کنیم.